...
رابطه قشنگی داریم... من و محمدحسینی که نمی شود نگاه کرد توی سیاهی چشمانش!!!
عمه ایم و برادر زاده! من عمه، فقط کافیست چند ثانیه زل بزنم توی چشمان سیاه برادر زاده ام.... هزار جور حس آشنا که بارها تجربه اش کرده ام تکرار می شود .... و عجیب نیست اگر باران ببارد!!!
و باز هم عجیب نیست که یاد زینب (س) بیفتم و برادر زاده اش..........
ما داشتن محمد حسین را مدیون برادر زاده زینبیم...... مدیون همان طفل 6 ماهه........!!!
********************* ضمیمه:
* کرب و بلا ..... ای کاش من مسافرت بودم...........
چه ساختن هایی که مرا سوخت و چه سوختن هایی که مرا ساخت.... الهی! مرا فهمی عطا کن، که از مقصد سوختنم ، ساختنی آباد از من به جا ماند....
* خدایا شکرت....
* ذکر 14 صلوات نذر تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان (عج) ، بسم الله
+ نوشته شده در جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۱ ساعت 1:10 توسط نسرین
|