اخوی!

چند روز پیش به داداشم گفتم:

          این یه موهبت الهی که هر صبح که چشماتو باز می کنی یادت میاد یه برادر داری که هواتو داره...

امشب به این نتیجه رسیدم:

          این بزرگترین نعمتیه که خدا به یه دختر میده..... اینکه یه برادر داشته باشی که....

ممنونم که هستی..... اخوی!!!

 

**************** ضمیمه:

* هیچ برادری قابل مقایسه با برادر زینب نیست...... امان از دل زینب وقتی خدا بزرگترین نعمت دنیا رو ازش گرفت!!!

سلام علی قلب زینب الصبور

* دارم فکر می کنم چقدر خوب میشه اگه این سروصداهایی که اینروزها از همه جای دنیا به گوش می رسه نخوابه!....... چه خوب میشه اگه وصل شه به اون اتفاق بزرگ..... اگه لابلای این آدمهای دلشکسته و معترض... یه عده پاشن با درفش های سیاه...............

* من نوکر خوبی نبودم برات.... من دختر سر به راهی نبودم..... اما میشه شما.... برام مادری کنید؟؟؟ یا حضرت مادر (س)

برام دعا کنید... برام خیلی دعا کنید....

"انسان که خیر و منفعت خود را می جوید چه بسا به نادانی شر و زیان خو را می طلبد و انسان بی صبر و شتاب کار است" (آیه ۱۱ سوره اسراء)

.

.

.

خدایا به تو پناه می برم... از شر خودم

 

**************** ضمیمه:

* اعوذ باالله من شر النفسی

آرزوووووو دارم...

سلام دوستان. خدا میدونه من یه مطلب دیگه آماده کرده بودم واسه این پست اما، انقدر حالم خوب نیست(!) که... اصلا نمی دونم چی شد... نتونستم چیز دیگه ای غیر این بنویسم! فقط واسه آروم کردن دل خودم ... واسه دل همه اونایی که...  امشب شب آرزوهاست، آرزو هم که بر جوانان عیب نیست... پس بخواه ازش بگو اللهم الرزقنا کربلا بلکه همین امشب حکمش امضا شد به دست امام هادی(ع)..... من که آدم نیستم، شما واسم دعا کنید............

یا لیتنا کنا معک                                                 آقا سلام الله علیک

من دیوونه این پرچم سرخم... دیوونه این پرپر زدناش

آقا یه عمره دلم به هوای این پرچم سر به هواست... نمی طلبی؟؟؟؟

من از کودکی عاشقت بوده ام...................

 

من عاشق این پرچم  سرخم

 

خواب دیدم برای تو.....مردم تو عزای تو

از هیئت جنازه مو........بردن کربلای تو

سرمست از عطای تو....توصحن و سرای تو

دیدم وقتی قبرمو........کندن زیر پای تو

.......

یا حسین

****

 

لعنت بر شاهین نجفی

 

بابی انت و امی یا امام الهادی النقی....فلعن الله اعدائک من الجن و الانس اجمعین

آقا! یا امام هادی! اعتراف می کنم...کم آوردم... کم گذاشتم...........من حرفی برای گفتن ندارم... فقط شرمنده ام همین!

 

***************** ضمیمه:

* بس که طبعم تشنه حال کربلاست..........نیست دل در سینه من نینواست.......

* تصورش هم سخت است.... که نباشی یک روز توی زندگی من.... سالها گشته ام تا پیدایت کرده ام.... حالا اگر بخواهی نباشی توی زاویه های زندگی من..... شک نکن ، من بی تو............................. نه! اصلا بیا فکرش را هم نکنیم..... که یک روز کوتاه شود از دامنتان.... دست من ، که هی فاش می شود راز دلم وقتی سر ریز می شود عشقت از کاسه وجودم.............

* .... گرچه باید با غمش بگریستن........ ای خوشا یکدم حسینی زیستن...........

* خب! دلت خنک شد؟! کجای دنیا رو گرفتی حالا؟! چی شد مثلا؟! فکر کردی اینجا تهشه؟! بدبخت تو کلاغ هم نیستی خیال ورت داشته که شاهینی؟!؟!؟ 

 

*  ختم 14 صلوات نذر تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) یادتون نره، بسم الله

 

لحن صدای تو

خسته ام!

فردا نگاهت را برایم پست کن

یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن

گوشم از آوار سنگین سکوت شب پر است

لطفا آن لحن صدایت را برایم پست کن

......................

خودت که ندانی... دیگر چه فرقی به حالم می کند

بگذار تمام عالم بدانند.... که بی تابت شده ام این روزها!!!

به قول راحیل:

"ما که رسوای جهانیم.... غم عالم پشمک!!!"

*************************ضمیمه:

دلتنگ کودکیمان شده ام.... یادش بخیر! ... قهر می کردیم تا قیامت... چند لحظه بعد قیامت می شد!!!

دیوانگی هم عالمی دارد...

   

گفت خسته شدم از درس و دانشگاه و زندگی و همه چی! دلم یه مسافرت مشت می خواد. پریدم جلوش گفتم : بریم شلمچه؟... وارفت  طرف انگار  مثلا گفته باشم بریم جهنم! گفت من می گم بریم یه جایی دلمون واشه آخه بریم بیابونی چیکار؟ دلم می پوسه اونجا! گفتم: دل می خوای چیکار؟ همه میرن اونجا بی دل شن!... آدم شن! اخم کرد گفت: مگه آدم نیستیم؟ رفتم تو صورتش گفتم: اگه تو هستی دست ما رو هم بگیر! گفت: برو بابا حالت خوب نیست!

نشستم با ذوق از سفر دو سال پیش گفتم، غروب شلمچه، غربت هویزه و آرامشی که تو ارونده! نمی دونم می فهمید دارم چی می گم یا نه! من که همچین رفته بودم تو حس که اگه نپریده بود تو حرفم حتما می مردم! اما پرید دستم رو گرفت. نگاهش کردم چشاش گرد شده بود انگار از یه چیزی ترسیده باشه گفت: نسرین دیوونه شدی رفت!!!

                       

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

دو هفته است هی داره تهدیدم می کنه که کل اتاقم رو میریزه بیرون!.... میگه اگه همینجوری ادامه بدی دیوونه میشی!... سفارشم رو به اخوی هم کرده که مثلا نصیحتم کنه مبادا از دست برم ( نیست که مثلا حضورم خیلی موثره در عالم!)

به من میگه بی ظرفیت....امروز زل زده بودم به مانیتور کامپیوتر... و گوله گوله....دیدم ایستاده کنارم، دست زد به کمرش گفت: نسرین دیوونه شدی رفت!!!

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

اومد نشست جلوم شروع کرد به حرف زدن...داشت یکسری حرفای قلمبه سلمبه می زد که به من هیچ ربطی نداشت....گفتم: ببین  من نمی فهمم چی می گی!...من فقط می دونم آدم سالم نمیتونه منو تحمل کنه! تو می تونی؟!....طرف انگار خیلی سالم بود....پاشد رفت!!!!       

 

ضمیمه به این پست:

* دیوونه که شاخ و دم نداره......به هر حال من راضی ام.....بالاخره دیوانگی هم عالمی دارد!!!!

 

*  ختم 14 صلوات نذر تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) یادتون نره، بسم الله،