چرا "اللهم عجل لولیک الفرج" ؟!

"اللهم عجل لولیک الفرج" اما چرا؟!

تا حالا بهش فکر کردین؟ فکر کردین ما چرا دعا می کنیم آقا زودتر بیاد؟ تا حالا عمیق شدین ببینید ما آقا رو واسه چی می خوایم؟

تو یه مجلسی بودم خاص حضرت مولا، آقایی که داشت مجلس رو می گردوند فریاد می زد" آی گرفتارها، آی مریض دارها صداش کنید یا مهدی..." و واسه اینکه مجلس رو گرمتر کنه بیشتر فریاد می زد و می گفت" مگه گرفتار نیستی مگه مشکل نداری پس صداش کن دعاش کن عجل علی ظهورک..."  

این اولین مجلسی نبود که شنیده بودم وقت صدا زدن آقا مداح همچین جملاتی رو به کار می بره. اما اونجا یه لحظه دلم گرفت حس کردم اون آقا شدیدا اصرار داره فقط  بیچاره ها و مریض دارها آقا رو صدا بزنن!!!

می دونم الان دارین به چی فکر می کنید! آره همه ما گرفتاریم همه ما مشکل داریم همه ما کلید قفل های زندگیم تو دست آقاست. می دونم دست های مبارک آقا به گره زندگی ماست و نگاهش به آسمون تا خدا اراده کنه  که با یه اشاره آقا گره از مشکلات زندگیمون باز کنه...اما حرف من توسل به آقا نیست من نمی خوام اینجا راجع به توسل صحبت کنم...حرف من اینه:

بچه که بودیم وقتی از آقا می خواستن واسمون بگن می گفتن " یه آقای خیلی بزرگی می یاد که خیلی زور داره وقتی بیاد خیلی ها زیر شمشیرش کشته می شن وقتی بیاد کلی خونریزی راه میفته تا بالاخره حکومت برقرار شه وقتی بیاد چی و چی و چی !!!

از اون آقای ناز و مهربون و دوست داشتنی که مرام و مردونگی رو از "علی (ع)" به ارث برده برامون چیزی ساخته بودن که حتی وقتی تو عالم بچگی به عظمتش فکرمی کردیم می فهمیدیم یه جای کارمی لنگه: "اگه آقایی که می گن این همه مهربونه پس چرا انقدر آدم می کشه؟اصلا اگه قراره این همه آدم بکشه چرادعا مکنن بیاد؟! "

                                     

این چیزها رو یادتونه؟ انقدر گفتن نگید، آقا رو اینجوری تعریف نکنید، حکومتش رو اینجوری توصیف نکنید؛ تا اینکه بالاخره زدن تو خط شیرینی های حکومت آقا و از اونجایی که ما اصولا عادت داریم یا از اینور بوم بیفتیم یا از اونور بوم...باز هم افراط؛ انقدر از شیرینی ها گفتن و حکومت مولا رو با بهشت مقایسه کردن که اصل مطلب فراموش شد، اون خواسته اصلی اون نیاز اصلی فراموش شد، شخص خود آقا "صاحب الزمان(عج)" حرف من اینه:

"اللهم عجل لولیک الفرج" فقط واسه اینکه مشکلات ما حل شه؟ آقا بیاد تا فقط دوای دردهای ما باشه؟ آقا بیاد که یه دست بکشه رو سر زندگی ما همه گره ها از مشکلات زندگیمون باز شه؟

قبول دارم این وعده خداست که زمین به صالحین می رسه! این وعده خداست که با ظهورمولادردی تو دنیا نمی مونه! این وعده خداست که با ظهور آقا دنیا رنگ خوشی به خودش می گیره اما... این بی انصافی نیست که آقا رو فقط برای ساختن جامعه ای که هیچ دردی نداره بخوایم؟ 

تو دعا کردن های ما و تو اللهم عجل گفتن های ما جای خود آقا کجاست؟

اگه آقا رو می خوایم که فقط بیاد تا دنیا گلستان بشه پس حب به امام و ولایت چی می شه؟ اگه قرار بر اینه اونوقت اون معرفتی که "ابالفضل با عظمت" و همه شهدای کربلا رو تو روز عاشورا نگه داشت کنار امام حسین(ع)" تکلیفش چی میشه؟ تکلیف اون حبی که باعث شد ام المصائب تا آخرین لحظه کنار امام حسین بمونه و اون همه مصیبت ... اگه قرار بر اینه پس اون بصیرتی که تو دفاع مقدس خودمون باعث شد اون همه جوان به فرمان امامشون سینه سپر کنن جلوی دشمن بعثی، جاش کجاست؟

می خوام اینو بگم: اگه قرار باشه همین جوری پیش بریم و به جای بالا بردن حب و بصیرتمون نسبت به مولا تو رویای شیرین حکومت پس از ظهورش سیر کنیم میشیم مثل اونایی که امروز به خاطر یه ذره گرونی پشت می کنن به ولایت آقا "سید علی" و حتی، حتی یه عده اصل انقلاب و حکومت اسلامی رو می برن زیر سؤال! اونوقت خدای نکرده فردا پس فردا که انشاالله مولا ظهور کردن وقتی ببینیم مشکلات یکی دو روزه حل نشد پشت می کنیم به آقا و می گیم این نه اون آقایی که برامون تعریف کرده بودن ( به هر حال می دونید که قرار نیست با ظهور مولا معجزه ای رخ بده دنیا روال عادی خودش رو طی خواهد کرد) می خوام بگم اگه به جای بالا بردن محبتمون و بصیرتمون نسبت به آقا به امید این بشینیم که آقا می یاد خودش همه چی رو حل می کنه بعد از ظهور مولا حاضر نخواهیم شد یک قدم برای برپایی حکومتش برداریم.

پس خوبه تو این مجالس محبت رو بالا ببریم، عشق و بصیرت رو بالا ببریم. در ازای هر چند باری که می گیم آی گرفتارها یه بار هم بگیم آی عاشقها. به جای اینکه همیشه آقا رو صدا کنیم تا بیاد گرفتاریهای ما رو برطرف کنه یه بار هم ازش بخوایم بیاد تا از دل ما یه گذر کنه این چرک گناه از دلامون پاک شه . بیان بهش بگیم و بهش ثابت کنیم ما خودش رو واسه خودش می خوایم

آقای جمعه های غریبی ظهور کن/ دل را پر از طراوت عطر حضور کن

یه گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق / یه دم فقط بیا و از دل ما هم عبور کن

 

تبریک میگم  میلاد مولامون رو به همه، به همه، به همه عالم، آقا مال همه عالمه عیدتون مبارک.

 

ضمیمه:

* این پست رو پیش از هر چیزی برای خود گناهکارم گذاشتم تا یادم بمونه یادم بمونه اگر بصیرتم رو نسبت به مولام بالا نبرم هرچقدر هم بشینم و برای ظهور آقا دعا کنم به هیچ جا نخواهیم رسید. اینو نوشتم که یادم باشه باید خودم رو بسازم برای ظهور آقا

* آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد / شاید دعای مادرت "زهرا" بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشمهایت / این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد

 

التماس دعای فراوان

کربلایی شوید و کربلایی بمانید، یاحق

ختم 14 صلوات نذر وجود مقدس آقا امام زمان(عج) ، بسم الله

...همین و بس

·     ... چقدر این روزها همه چیز قشنگ است. خدایا شکر...خدایا شکر که رب من تویی...خدایا شکر، شکر بابت این همه نعمت و خودت که اوج نعمت هایی... خدایا شکر که هنوز هم سرشارم از تو... یا محبوب! سپاس! سپاس!!!

 

·     زنگ ساعت صدا می کند، یک چشمم باز می شود به زحمت. ساعت را نگاه می کنم: 4:45 صبح! چشم دیگرم هم باز می شود و پر می شود از "هو" چشمهایم! بر می خیزم با یادش، که نهایت عشق است! فکر میکنم... چه خوب است که بدانی هر صبح که بیدار می شوی یکی آن بالا منتظر است تا به حول و قوه اش بلند شوی تا سلامت کند، تا هدیه کند خودش را به تو! خودش را که بهای آدمی است!

 

·         می روم یک مدیحه دانلود می کنم از سایت هیئت خودمان!(*) حاج محمد می خواند! چه صدایی!هی گوش می کنم این مدیحه را، و هی گوش می کنم و هی گوش می کنم و حفظ می شوم و هی می خوانم برای خودم همه وقت در همه حال؛ حتی وقتی پرسه می زنم توی درس شیرین حسابداری!و باز می خوانم و باز می خوانم و غرق می شوم توی عمق شعر و می شوم ابر بهار! حالا دارم درس می خوانم مثلا! درس شیرین حسابداری!

مادر می آید با یک لیوان شربت خوش رنگ پرتقال.سرم را پایین می اندازم که اشکهایم را نبیند.خم می شود و زل می زند توی چشمهایم، خنده ام می گیرد. لبخند می زند مادر و سکوت. عجیب نیست، عادت دارد به گریه های گاه و بی گاه من!!!

 

·         تو هیچ جای زندگی مرا پر نکرده ای...هیچ جایش را... پس چرا انقدر دلم برایت تنگ می شود گاهی؟!... کا ش...کا ش... ای کا ش ها فایده ای ندارد ... بگذار همچنان تنگ بماند دلم برای تو ... که هیچ جای زندگی ام را پر نکرده ای!

 

·         کلی کلنجار میروم با سیستم و کابل تلفن و انواع و اقسام user  و paswordهای اینترنتی و کلی سلام و صلوات نثار شبکه مبارک اینترنت می کنم تا بلکه با ما راه بیاید... تا اینکه بالاخره وصل می شوم به اینترنت... می روم سراغ ایمیل ها، میان آن همه حرف های مبهم و بیهوده، خواندن یک ایمیل جدید از یک دوست قدیمی پرم می کند از ذوق... فکر می کنم ... چقدر راحت می شود همدیگر را خوشحال کرد!!!

 

 

ضمیمه به این پست:

* هیئت خومون میشه همون زینبیون لارستان که دوستان می تونن از پیوندهای وبلاگ پیداش کنن.

* تبریک میگم (البته با تاخیر) میلاد مولا، امیر، "حسین(ع)" و سردار سپاهش حضرت "ماه" و همین طور مولا سرور ساجدین.

* چندتا از آشنایان که جمعا می شن دو خانواده متاسفانه  مشکلی واسشون پیش اومده. می خوام ازتون خواهش کنم دعا کنید که انشاالله به برکت این ماه عزیز و به لطف دلهای پاکتون مشکل همه مردم و همین طور این خانواده های محترم حل  شه. یا  علی

  

التماس دعای فراوان

کربلایی شوید و کربلایی بمانید، یاحق

ختم 14 صلوات نذر وجود مقدس آقا امام زمان(عج) ، بسم الله

مبارزه و سیاست از نظر اسلام و تشیع

مبارزه و سیاست از نظر اسلام و تشیع

در فلسفه سیاسی مکتب تشیع هر نوع حکومتی غاصب است جز حکومت و رهبری که از خلافت علی (ع) و نواب عامه آنها باشد. شیعیان علی (ع) در طی 14 قرن به طور مستمر در مبارزه نهان و آشکار با قدرتهای موجود جابر و متجاوز بوده اند حکومت حق و عدل را حکومتی می دانند که متکی به اصول اسلام راستین و در جهت توحید و سیر به سوی خدا باشد.

اسلام به تحولات تاریخی توجه دارد و می گوید در تمام تاریخ زندگی بشر مبارزه ای مستمر بین و حق و باطل وجود داشته و در تمام سطوح باز هم ادامه دارد. در جبهه حق مسئله خدا، ایمان، حقیقت جویی، ایثار، عدالت، راستی و پاکی مطرح است و در جبهه باطل شرک، زور و تعدی، فساد و تبعیض، قدرت طلبی و بالاخره پستی و محو فضائل انسانیت اساس کار است. این دو جبهه با وسعت بسیار و ابعاد گوناگون در نبردند؛ ظهور پیامبران همیشه در جبهه حق تحولی ایجاد نموده، پیروانی با ایمان جمع کرده و به در هم کوبیدن ظلم، فساد و شرک پرداخته و حق و عدل را بپا داشته اند اما تمایلات و هوس ها، خودخواهی و لغزش ها کاخ با اعتبار انسانیت را پس از چندی از درون متلاشی ساخته و ذره ذره اختلاف، نفاق، تجاوز و تعدی را رواج داده است سپس در اوج شرارت و بی عدالتی و حاکمیت طاغوت نوری تجلی بخش گردیده و باطل را سرکوب نموده است. اسلام جوامع انسانها را مستحق آن حکومت می داند که خود خواسته باشند. اسلام سرانجام امیدبخشی را در مسیر تکاملی تاریخی ترسیم می نماید. تشیع علوی ظهور مهدی (عج) را پایانی باشکوه و خوش بر زندگی بشریت می شناسد و اراده الهی را طراح اصلی این مسیر بسوی توحید می داند.

در نهضت جمهوری اسلامی ایران، ویژگی بنیادی آن مکتب اسلام است و در خط فکری اسلام حرکت توده های عظیم مردمی را جهت می دهد. طرح حکومت اسلامی در اوج خفقان رژیم استبدادی از جانب امام خمینی ارائه شد. حکومت از دیدگاه اسلام همانطور که در قانون اساسی تصریح گردید تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر است که به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید و جامعه خود را با موازین اسلامی جامعه اسوه بنا کند و با ارزشهای والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد. امام خمینی با جدیت تمام و بدون تزلزل و لحظه ای درنگ ملت مسلمان ایران را بسوی این هدف پیش برد.

 

التماس دعای فراوان

کربلایی شوید و کربلایی بمانید، یاحق

ختم 14 صلوات نذر وجود مقدس آقا امام زمان(عج) ، بسم الله